ارسال پاسخ
تعداد بازدید 30
نویسنده پیام
saye آفلاین


ارسال‌ها : 762
عضویت: 26 /12 /1392
محل زندگی: Ahvaz
سن: 15
تشکرها : 90
148

داستان آموزنده “پسران هنرمند”

 

سه نفر زن می خواستند از سر چاه آب بیاورند.

در فاصله ای نه چندان دور از آن ها پیر مرد دنیا دیده ای نشسته بود و می شنید که هریک از زن ها چه طور از پسرانشان تعریف می کنند.

زن اول گفت : پسرم چنان در حرکات اکروباتی ماهر است که هیچ کس به پای او نمی رسد.

دومی گفت : پسر من مثل بلبل اواز می خواند. هیچ کس پیدا نمی شود که صدایی به این قشنگی داشته باشد .

هنگامی که زن سوم سکوت کرد، آن دو از او پرسیدند :

پس تو چرا از پسرت چیزی نمی گویی؟

زن جواب داد : در پسرم چیز خاصی برای تعریف کردن نیست. او فقط یک پسر معمولی است .ذاتا هیچ صفت بارزی ندارد.

سه زن سطل هایشان را پر کردند و به خانه رفتند .

پیرمرد هم آهسته به دنبالشان راه افتاد. سطل ها سنگین و دست های کار کرده زن ها ضعیف بود .

به همین خاطر وسط راه ایستادند تا کمی استراحت کنند؛

چون کمرهایشان به سختی درد گرفته بود. در همین موقع پسرهای هر سه زن از راه رسدند .پسر اول روی دست هایش ایستاد و شروع کرد به پا دوچرخه زدن.

زن ها فریاد کشیدند: عجب پسر ماهر و زرنگی است!

پسر دوم هم مانند یک بلبل شروع به خواندن کرد و زن ها با شوق و ذوق در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود، به صدای او گوش دادند.

پسر سوم به سوی مادرش دوید. سطل را بلند کرد و آن را به خانه برد.

در همین موقع زن ها از پیرمرد پرسیدند: نظرت در مورد این پسرها چیست؟

پیرمرد با تعجب پرسید:منظورتان کدام پسرهاست ؟من که اینجا فقط یک پسر می بینم.


امضای کاربر : [center]چه سخت گذشت اون لحضه ای که واسم آرزوی خوشبختی کردی...[/center]
[center]
[/center]
دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 - 19:25
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
1 کاربر از saye به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: fatemeh &
fatemeh آفلاین



ارسال‌ها : 366
عضویت: 18 /1 /1393
محل زندگی: ahvaz
سن: 15
تشکرها : 124
52

داستان آموزنده “پسران هنرمند”

لایک


دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 - 19:34
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
saleh آفلاین



ارسال‌ها : 13
عضویت: 15 /1 /1393
محل زندگی: تهران
تشکرها : 4
3

داستان آموزنده “پسران هنرمند”

باریک


دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 - 20:33
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
saye آفلاین



ارسال‌ها : 762
عضویت: 26 /12 /1392
محل زندگی: Ahvaz
سن: 15
تشکرها : 90
148

داستان آموزنده “پسران هنرمند”

مرسییییییییییی!!!


امضای کاربر : [center]چه سخت گذشت اون لحضه ای که واسم آرزوی خوشبختی کردی...[/center]
[center]
[/center]
دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 - 20:54
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
sadegh آفلاین



ارسال‌ها : 434
عضویت: 27 /10 /1392
محل زندگی: بوشهر
سن: 18
تعداد اخطار: 1
تشکرها : 29
57

داستان آموزنده “پسران هنرمند”

لایک اجی


امضای کاربر :
خدایا ممنونم به خاطر عشقی که به من دادی 

اونی که لایک میکنی حواست به لایک کردن باشه 

سه شنبه 06 خرداد 1393 - 15:31
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ
پرش به انجمن :